˙·٠•●♥عاشقان ظهور ♥●•٠·˙
28 / 4برچسب:, :: 1:48 :: نويسنده : وحید
اوصاف پیامبر در قرآن
در قرآن كریم، اوصاف فراوانى براى پیامبر اكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ ذكر شده است كه به بخشى از آنها با ذكر آیهها اشاره مىكنیم: 1. شاهد(گواه)، مبشر(بشارت دهنده)، نذیر(انذار دهنده)، داعى الى الله (دعوت كننده به سوى خدا)، سراج منیر(چراغ روشنایى دهنده). «یا اَیُّهااْلْنَّبىُ اِنّا اَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً* وَ داعیاً اِلَى اللّهِ بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً وَ مُنیراً» 2. رئوف و رحیم «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلیْكُمْ بِاْلْمُؤمِنینْ رَئوفٌ رَحیمٌ» «رسولى از خود شما به سویتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار به هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.» در این آیه كریمه، علاوه بر دو صفت «رئوف» و «رحیم» به دو ویژگى اخلاقى پیامبر ـ صلى الله علیه و آله ـ اشاره شده است. ویژگى نخست این است كه پیامبر اكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ آن قدر خیرخواه و همدرد و دوستدار مردم بود كه از رنجهایى كه به مردم مىرسید آزرده خاطر مىشد، به طورى كه براى او سخت بود كه ببیند به كسى رنج و سختى برسد. ویژگى دوم، دلسوزى آن حضرت است. حضرت دوست نمىدارد كه حتى یك نفر از مسلمانان در مسیر هدایت نباشد. از این رو، این دلسوزى آن چنان است كه خداوند، از اصرار حضرت در هدایت مردم، به «حریص علیكم» تعبیر كرده است. چنان كه خداوند در سوره مباركه كهف در در این باره خطاب به پیامبر اكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ مىفرماید: « فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى ءاثرِهِمْ اِنْ لَمْ تُؤْمِنواْ بِهذا اْلْحَدیثْ أَسِفا» «گویى ـ اگر آنها به این گفتار ایمان نیاورند ـ مىخواهى خود را از غم و اندوه به جهت اعمال آنها، هلاك كنى.» در قرآن كریم، اوصاف دیگرى نیز براى آن حضرت آمده است كه به جهت رعایت اختصار، تنها به اوصاف مشترك قرآنى خداوند با پیامبر اكرم ـ صلى الله علیه و آله ـ اشاره مىكنیم.
نظرات شما عزیزان:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد :
درباره وبلاگ گفتم که از فراغت عمریست بی قرارم گفت از فـــراق یاران من نیز بی قرارم گفتم به جز شما من فریاد رس ندارم گفتا به غیر شیعه من نیز کس ندارم گفتم که یاوررانت مظلوم هر دیــارند گفتا مرا ببینند مظلــــــــــوم روزگارم گفتم که شیعیانت در رنـج و در عذابند گفتا به حال ایشان هر لحظه اشکبارم گفتم که شیعیانت جمعند به یاری تو گفتا که من شب و روز در انتظار یارم گفتم به شــــیعیانت آیا پیـــــام داری گفتا که گفته ام من هر دم در انتظارم گفتم که ای امامم از ما چرا نهانــــــی گفتا به چشم محرم همواره آشکارم گفتم به چشم انوار آیا که پا گـــذاری گفتا که شستشو ده شایدکه پا گذارم موضوعات آخرین مطالب پيوندها نويسندگان
|
||
|